مهرنویس

.....ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد.....

مهرنویس

.....ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد.....

مهرنویس

یاحق

خوش امدی،زکجا می رسی بیا بنشین
بیا که می دهمت بر دو دیده جا ،بنشین

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۰ اسفند ۰۳، ۱۱:۲۶ - سین میم
    چرا؟
نویسندگان

کوچه ی غفلت

سه شنبه, ۲۹ خرداد ۱۴۰۳، ۰۹:۱۹ ب.ظ

چیزهای زیادی هست که از آن ها می ترسم...

یکی از این چیزها این است که خودم مشغول خودم باشم و زندگی ام و هوا برَم دارد که چقدر آدم بی آزار و خوبی هستم و  سر به راهم، بی خبر از دل هایی که سوزاندم، فکرهایی که با حرف های نا به جایم مشغول کرده ام، اشک هایی که در بی خبری من می چکند و دل هایی که بدجور زخمی و شکسته اند...

این وحشتناک است، خیلی هم وحشتناک است... 

زمانی بیشتر وحشتناک می شود که من در ذهنم چنین شخصی را سراغ دارم و به او خُرده می گیرم در گفتگوهای درونی ام، و بعد یادم می افتد عیب هر کس را گرفتم، اغلب خودم هم دچار شدم، بدجور هم دچار شدم!

فقط اعتراف می کنم که می ترسم از چنین بلایی...

از غفلت از دل هایی که خون کرده ام با گشودن بی موقع دهانم، با کنترل نکردن گره های وجودم، با به افسار نگرفتن خودپسندی ام.... 

 و قنا ربنا عذاب النار

 

  • مهرنویس

دل شکستن هنر نمی باشد

کلوز یور موث

نظرات (۲)

  • مامان دوقلوها
  • بلاخره  زهرا اومد🤪.

     

     

     

    اما اینقدر پیچیده است دنیا که به خیال خودمون حرفی نیست اما تو دل طرف غوغا میکنه😓 ،کار بسیار سختیه که سنجیده بگی،رفتار کنی 

    پاسخ:
    😀😅😘
    اره سخته

    گرخیدم🥺

    واقعا اگه ما هم اینجوری باشیم چی

    پاسخ:
    نمیدونم،شاید خیلیایی باشن که نگن بهمون و من از این خیلی می ترسم، خوبه که با آدما چک کنیم به نظرم هر چند وقت یک بار
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی