از ابولمشاغل...
جمعه, ۵ آذر ۱۳۹۵، ۰۲:۲۹ ب.ظ
یاحق
خوش امدی،زکجا می رسی بیا بنشین
بیا که می دهمت بر دو دیده جا ،بنشین
طبقه بندی موضوعی
-
معرفی کتاب
(۱۵) -
مهرنویس
(۵۶) -
مادرانه هایم
(۱۰) -
مدرسه
(۱)
کلمات کلیدی
بایگانی
- فروردين ۱۴۰۳ (۱)
- اسفند ۱۴۰۲ (۲)
- دی ۱۴۰۲ (۱)
- آبان ۱۴۰۲ (۲)
- شهریور ۱۴۰۲ (۱)
- تیر ۱۴۰۲ (۴)
- خرداد ۱۴۰۲ (۶)
- ارديبهشت ۱۴۰۲ (۵)
- فروردين ۱۴۰۲ (۳)
- اسفند ۱۴۰۱ (۳)
- بهمن ۱۴۰۱ (۲)
- دی ۱۴۰۱ (۱)
- شهریور ۱۴۰۱ (۳)
- تیر ۱۴۰۱ (۲)
- خرداد ۱۴۰۱ (۱)
- فروردين ۱۴۰۱ (۲)
- دی ۱۴۰۰ (۳)
- آبان ۱۴۰۰ (۱)
- مهر ۱۴۰۰ (۲)
- مرداد ۱۴۰۰ (۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۱)
- فروردين ۱۴۰۰ (۱)
- مرداد ۱۳۹۹ (۲)
- فروردين ۱۳۹۹ (۲)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱)
- آبان ۱۳۹۸ (۲)
- مرداد ۱۳۹۸ (۱)
- دی ۱۳۹۷ (۲)
- مرداد ۱۳۹۷ (۲)
- خرداد ۱۳۹۷ (۱)
- بهمن ۱۳۹۶ (۱)
- آذر ۱۳۹۶ (۱)
- مرداد ۱۳۹۶ (۲)
- خرداد ۱۳۹۶ (۲)
- فروردين ۱۳۹۶ (۱)
- بهمن ۱۳۹۵ (۱)
- دی ۱۳۹۵ (۲)
- آذر ۱۳۹۵ (۸)
- آبان ۱۳۹۵ (۳)
- مهر ۱۳۹۵ (۱۳)
- شهریور ۱۳۹۵ (۳)
- مرداد ۱۳۹۵ (۱۸)
آخرین مطالب
-
۰۳/۰۱/۱۵معلم معمولی:)
-
۰۲/۱۲/۲۰وقت خوبی که می شد غزل تازه بگی...
-
۰۲/۱۲/۰۸واویلای پیش از مرگ!
-
۰۲/۱۰/۱۶من زنده به آنم که آرام نگیرم!
-
۰۲/۰۸/۲۶ما روان را بنگریم و حال را
-
۰۲/۰۸/۲۱در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز....
-
۰۲/۰۶/۰۲شش ساعت و نیمی که گذشت:)
-
۰۲/۰۴/۲۶کن نظری که تشنه ام....
-
۰۲/۰۴/۲۳دومین باری که مامان شدم
-
۰۲/۰۴/۱۴روزهای آشفتگی
پربیننده ترین مطالب
-
۹۶/۰۳/۰۶یک شروع جان دار!
-
۹۵/۰۷/۰۲چت ویت یور سلف
-
۹۵/۰۶/۲۸دلا بسوز...
-
۹۵/۰۷/۰۵بیست تمام!!!
-
۹۷/۰۳/۲۶گاهی دلم برای خودم تنگ می شود
-
۹۵/۱۱/۲۱در طریقت ما کافریست رنجیدن...
-
۹۵/۰۹/۰۵از ابولمشاغل...
-
۹۵/۱۰/۰۲سربه هوا...
-
۹۶/۰۱/۰۲اتفاق
-
۹۵/۱۰/۰۹یادآوری می کنم!
محبوب ترین مطالب
-
۹۵/۱۰/۰۹یادآوری می کنم!
-
۹۵/۰۷/۲۳در انتظار رویت...
-
۹۵/۰۹/۱۰آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند؟
-
۹۵/۱۰/۰۲سربه هوا...
-
۰۲/۰۳/۲۳همینجوری خوبی!
-
۹۵/۰۷/۰۹جان و دل با اوست...
-
۹۵/۰۷/۰۵بیست تمام!!!
-
۹۵/۰۷/۱۸هفتمین روز..
-
۹۵/۰۹/۱۴مگر اتفاقی افتاده؟؟؟
-
۹۵/۰۵/۲۳حال نداری امید بدی، امید نگیر!
مطالب پربحث‌تر
-
۰۱/۱۰/۲۳شب به خیر
-
۰۲/۰۴/۰۵نه اونقدر که میگن:)
-
۰۱/۱۱/۲۴بیا بشین کارت دارم
-
۹۵/۱۰/۰۹یادآوری می کنم!
-
۰۱/۱۲/۱۸خرم آن روز کزین منزل ویران برم!
-
۹۵/۰۹/۱۴مگر اتفاقی افتاده؟؟؟
-
۰۲/۰۸/۲۶ما روان را بنگریم و حال را
-
۰۱/۱۱/۱۲خوش خیال
-
۰۲/۰۶/۰۲شش ساعت و نیمی که گذشت:)
آخرین نظرات
-
۲۱ فروردين ۰۳، ۰۴:۱۹ - سبااون لحظه که گفتم سرتو تکون دادی ...
-
۲۱ فروردين ۰۳، ۰۴:۱۳ - سبااخییی.چندوقت بود نمی نوشتی ...
-
۱۷ فروردين ۰۳، ۱۲:۱۶ - Z.amjadوای زهرا انشاالله موفق باشی و دیگه رنگ کلاس پسرانه رو نبینی 😁
-
۱۶ فروردين ۰۳، ۰۰:۵۰ - صاد نونخیلی حرفا داشتم ولی علی الحساب ارزوی خیر و موفقیت دارم🌻
-
۱۵ فروردين ۰۳، ۱۳:۵۶ - سین میمالهی بگردم چقد سختی کشیده بودی تو ...
-
۲۵ اسفند ۰۲، ۰۱:۲۸ - مامان دوقلوهاسلام ،دقیقا حرفشون تایید میکنم قلم ...
-
۲۴ اسفند ۰۲، ۲۳:۳۷ - دوکوههمن اینجا همون دوکوهه ام خداقوت ...
-
۲۰ اسفند ۰۲، ۰۴:۲۳ - عطاملک | قرارگاه سایبریسلام جه مادرانه زیبایی چند سالیست ...
-
۱۳ اسفند ۰۲، ۱۶:۱۲ - Z.amjadزهرا هنوز کلید های سازمان سنجش ...
-
۱۱ اسفند ۰۲، ۰۹:۰۲ - سین میمحرص نخور زهراجان... تو تلاش کردی ...
نویسندگان
- مهرنویس (116)
پیوندهای روزانه
پیوندها
میدونم خودش بوده، ولی باور این همه سرسختی سخته، من حتی فکر میکنم آق اویلر در آتش بدون دود هم برگرفته از شخصیت خودشه
پاسخ:
بله..درست میفرمایید.... شخصیت عجیبی دارند.
من آتش بدون دود رو نخوندم....چه جالب!
بله..درست میفرمایید.... شخصیت عجیبی دارند.
من آتش بدون دود رو نخوندم....چه جالب!
نادر در ابوالمشاغل و ابن مشغله یه تصویر از یه انسان آرمانی رو نشون میده و اگه این انسان به معنای واقعی انسان خودش بوده، وافعا انسان حیرت انگیزیه
پاسخ:
در این دو کتاب در واقع فعالیتهای کاری خودشون رو شرح میدن، پس اون انسان پرکار و فعال و خستگی ناپذیر که ما می بینیم شخص نادر ابراهیمی هست.
بله...واقعا حیرت انگیزه...
در این دو کتاب در واقع فعالیتهای کاری خودشون رو شرح میدن، پس اون انسان پرکار و فعال و خستگی ناپذیر که ما می بینیم شخص نادر ابراهیمی هست.
بله...واقعا حیرت انگیزه...