مهرنویس

.....ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد.....

مهرنویس

.....ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد.....

مهرنویس

یاحق

خوش امدی،زکجا می رسی بیا بنشین
بیا که می دهمت بر دو دیده جا ،بنشین

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رنج» ثبت شده است

استقلال عاطفی

۲۴
ارديبهشت

اینکه بتوانی تحت تاثیر احساس و مشکلات دیگران قرار نگیری به نظر من یعنی اوج قدرت....

دیگران را بشنوی، هم دلی کنی، همراهی کنی و هم صحبتشان شوی هنگام درد، اما درد آن ها، ناراحتی آن ها و رنج آن ها تو را درگیر نکند.

اگر کاری از دستت برمی آید حتما با جان و دل انجام دهی اما روحت آن قدر بزرگ باشد که این رنج را در خودش جا دهد و هضم کند و زندگی ات را مختل نکند، توانت را کم نکند، با قدرت ادامه دهی مسیرت را.

حتی اگر آن شخص با تو زیر یک سقف زندگی کند.

یا بهتر است بگویم در مواقعی که در یک محیط و یک خانه هستید این حفظ روحیه شاید حتی مهم تر است.

بلاخره یک نفر باید بایستد، محکم باشد، نشکند، وا نرود....

برای خودمان هم خوب است

گاهی آدم ها به صورت دوره ای ناراحت می شوند و افسرده... بی دلیل، کاری هم نمی توانی انجام دهی، یعنی از تو کمک نمی خواهند. 

با تو هم سرد می شوند و حوصله هیچکس را ندارند... 

من حق می دهم کاملا به بروز این احساسات چرا که خودم هم دچار می شوم...

اینطور مواقع که طرف مایل است خودش باشد و خودش و ما هم مقصر نیستیم.... 

اینجا خیلی مهم است که احساسات منفی او را درک اما به خود راه ندهیم. 

تمرین می خواهد و تکرار

الهی مددی

 

  • مهرنویس

ساز می شویم

۲۰
خرداد

 

زمان که می گذردمی فهمی خیلی جاها الکی خودت را اذیت کرده ای... 

الکی به آب و آتش زده ای

خیلی چیزها آنقدرها که فکرش را می کردی هم مهم نبوده اند

تعاملت با بعضی ادم ها بد جور غلط بوده... 

زمان که می گذرد چیزهایی می فهمی که با خودت می گویی ای کاش همان موقع این ها را می دانستم...

اما...

زمان گذشته است

و تو در زمان دیگری هستی

با دغدغه های نو، ارتباطات جدید، و درگیری های بیخودی که احتمالا در آینده متوجه می شوی نباید بهشان بها می دادی!

 

گذر زمان استرس زا و نگران کننده و در عین حال الهام بخش و نوید بخش است.

 

اینکه می فهمی مشکل دیروز فقط از نگاه تو مشکل بوده و شاید اگر از زاویه ای دیگر بررسی می کردی خیلی هم مشکل نبوده، اینکه می بینی بلاخره حل می شوند به هر طریقی مشکل ها... و در نهایت زندگی عرصه ی همین بالا و پایین ها و مشکلات است و آدمی هیچ گاه بی درد و رنج نخواهد بود.... 

که اگر روزی انسانی خود را بی رنج پیدا کند باید بداند جهالت به خرج می دهد، کور شده و نمی بیند، غرق شده در باتلاق خوشی های الکی....

 

گذر زمان اما خیلی چیزها را از بین نمی برد و حل نمی کند... 

دل های رنجور، دردهای و مشکلات روان تنی، نگاه های افسرده و نا امید. 

 

باید درس بگیرم از گذشته، از اتفاقاتی که عبور کردم، از تعاملاتی که داشتم... 

باید بفهمم تحت هیچ شرایطی به خودم زیادی سخت نگیرم

برای من به خود سخت نگرفتن یعنی گریه نکردن، خودخوری نکردن، نشخوار نکردن ذهنیات منفی، کینه به دل نگرفتن

 

باید بگذرم و بگذارم

 

زمان می گذرد، عمر هم، پس چه خوب است که آگاهانه رنج هایم را انتخاب کنم، بپذیرم و در نهایت عبور کنم ازشان. 

 

مارا زمانه گر شکند ساز می شویم... 

 

❤️خدایا، از تو وسعت و قوت دل می خواهم❤️

 

 

  • مهرنویس