مهرنویس

.....ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد.....

مهرنویس

.....ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد.....

مهرنویس

یاحق

خوش امدی،زکجا می رسی بیا بنشین
بیا که می دهمت بر دو دیده جا ،بنشین

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

معلم معمولی:)

چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۳، ۰۱:۱۰ ب.ظ

می گوید:همان اول که رفتی نخند، جدی باش! استادمان گفته چند روز اول جدی و بعد هم به مرور لبخند، آن وقت آن لبخند است که حکم جایزه را دارد و بیشتر می چسبد به جان دانش آموز.

در حالیکه کمی حرصم در می آید که یک دانشجوی سال دومی مرا نصیحت می کند و نقد می کند نحوه ی تعاملم را، تایید می کنم حرفش را و می گویم:آره حواسم هست!

عادت کرده ام به نقدهای خواهرانه شان و قبول دارم نقدهایشان را، کم هم نه، زیاد. 

چرا که تقریبا نه ماه در کلاس من حضور داشتند و دیده اند مرا و نحوه کلاس داری ام را... به علاوه قریب 20 سال است که می شناسند مرا.

شاید بهتر از هر کس دیگر 

در راه به جمله بندی هایم فکر می کنم. 

آدمی که سرش همزمان محفل افکار زیاد و گوناگون باشد، کمتر می تواند سخنران خوبی هم باشد. 

به این فکر می کنم چه قدر همه چیز سریع پیش رفت،رفته بودم ابلاغ را بگیرم که هفته ی آینده مدرسه بروم، همان روز گفتند ظهر برو سر کلاس و من هم قبول کردم، چرا که حق مرا جوری دادند که انگار لطف کرده اند، اینطور شد که یک هفته مرخصی حلال تر از شیر مادر را بی خیال شدم و راهی مدرسه شدم. 

یک کلاس38 نفره از دخترهای کلاس پنجمی 

برای معلمی که از ابتدا در مدرسه پسرانه تدریس داشته، ورود ناگهانی به جو دخترانه می تواند سکته ی خفیفی محسوب شود. 

سکته ای از سرخوشی، از ذوق، از سر آرامش! 

باورم نمی شود که وقتی پای تخته چیزی می نوشتم، خیلی کم صدا می آمد و خبری از سیلی و مشت و داد و ادا درآوردن نبود. 

وقتی گفتم مشغول نوشتن شوند، کیف کردم از دیدن آن همه خودکار کاکتوسی و هویجی و پری دریایی و رنگارنگ،حتی یک نفر هم نگفت دفتر و قلم نیاورده. 

تا آخر ساعت هم لباس هایشان تمیز ماند، بدون ذره ای خاک. 

صدایم آخر ساعت نگرفت و بدون چادر خاکی و مقنعه کج و معوج و گودی شدید و سیاهی زیر چشم برگشتم خانه. 

الان که دارم می نویسم دخترها مشغول وسطی هستند و در سایه روی نیمکت نشسته ام و لذت می برم از این همه خانومی، از این همه کمالات😁

فعلا که کسی برای اعتراض از غصب وسایل و جر زدن در بازی نیامده، تا ببینم چه می شود. 

آهان این را اول می خواستم بگویم که یادم رفت، اصلا برای گفتن همین آمدم اینجا

اینکه من نمی توانم ادای معلم های جدی را دربیاورم،هر چند می گویند معلم باید بازیگر خوبی باشد، اما من به این باور رسیده ام که باید خودم باشم. 

نه اینکه خودم خیلی خندان و همیشه مهربان و لطیفم....نه

اما آن جذبه ای که استاد آن ها می گفت را هم ندارم 

و ایضا کاریزما هم ندارم

و امسال شاید اولین سالی ست که برایم داشتن این ها مهم نیست

من در درجه اول یک انسانم

یک آدم معمولی

که دوست دارد آنچه را که می داند انتقال دهد، مدل خودش، مدلی که بهتر بماند در یادها

من، یک زهرای معمولی، یک معلم معمولی که گاهی جدی و اغلب لبخند دارد هستم. 

امیدوارم این دو ماه باقی مانده مانند این دو روز همین طور به جانم بنشیند. 

چه مصیبتی داشتم با پسرها

ممنونم که نجاتم دادی خدا😘😁

 

نظرات (۴)

اون لحظه که گفتم سرتو تکون دادی گفتم دمت گرم سبا عجب چیزی گفتیاکه خواهرجونم تایید کرد😂نگو از سر شوق مدرسه رفتن بوده! 

پاسخ:
نه خودمم قبول داشتم چیزی رو که گفتی

وای زهرا انشاالله موفق باشی و دیگه رنگ کلاس پسرانه رو نبینی 😁

پاسخ:
ممنونم
واقعا
چه دعای خوبی❤️

خیلی حرفا داشتم ولی علی الحساب ارزوی خیر و موفقیت دارم🌻

پاسخ:
ممنونم💐
منتظرم در فرصت مناسب صحبت هاتون رو بخونم. 

الهی بگردم چقد سختی کشیده بودی تو مدرسه پسرانه 😅

 

دخترا خیلی زودتر با آدم انس میگیرن 

و هر کاری کنی ی محبت عجیبی تو وجودشون هست ک بخوان نخوان ابراز میشه...

 

میدونی ب نظرم در ارتباط با دیگران خصوصا بچه ها، هیچ چیزی مهمتر از اصالت داشتن رفتار نیست... همین مدلی ک تو هستی... اینکه خودت باشی... 

 

بچه ها اینو کاملا درک میکنن... 

 

یادمه موقعی ک میرفتم حلقه صالحین بچه های مسجد، چقققدر این بچه ها دوست داشتن بهم نزدیک بشن، دوست داشتن هم بازی شون بشم و... ولی من ب خاطر ی سری افکار کلیشه ای فک میکردم مرزا و حدود باید حفظ بشه و اجازه نمی‌دادم... و چقدر بعدش پشیمون شدم... وقتی میدیدم مربی های تربیتی مثل شهید صدرزاده یا شخص حاج قاسم چقد راحت بودن با بچه ها... 

براشون مهم همون رابطه و صمیمیت ش بود نه حفظ جایگاه و کاریزما و... 

 

پاسخ:
منم همینایی که میگی رو می خواستم بگم😁
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">