مهرنویس

.....ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد.....

مهرنویس

.....ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد.....

مهرنویس

یاحق

خوش امدی،زکجا می رسی بیا بنشین
بیا که می دهمت بر دو دیده جا ،بنشین

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

سَفِینَةُ نَجَاةٍ

سه شنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۰۲ ب.ظ

  


  چند وقتی بود نفس کم آورده بودم....

خستگی سراسر وجودم را گرفته بود و دنبال یک حس ناب بودم...

امروز اما خوب نفس کشیدم...جان گرفتم....

ریه هایم را پر کردم از عطر حسینی....

               اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ






پ.ن:1.امروز واقعا غافلگیر شدم....یک جمع حدودا 10 نفره و پرچم آقا....عطرش مرده را جان میداد....ممنونم خدا....ممنونم آقا


نظرات (۳)

خوش به سعادتتون...
پاسخ:

با من چه کرده است گناهانِ بیشمار

حتی میان خواب ، حرم را ندیده ام

ان شاالله کربلا نصیب هممون بشه

خوش ب سعادتت...
اصلا حسین جنس غمش فرق میکند...
هر چ بیشتر برایش زار بزنی ،زنده تر میشوی و امید دلیل پیدا میکنی برای زندگی....
این حالت رو چند سال قبل با پرچم حضرت عباس تجربه کرده بودم...
همون پرچم روی گنبده؟
پاسخ:
بله
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">