مهرنویس

.....ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد.....

مهرنویس

.....ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد.....

مهرنویس

یاحق

خوش امدی،زکجا می رسی بیا بنشین
بیا که می دهمت بر دو دیده جا ،بنشین

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

میدانم که هستی...

جمعه, ۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۲۶ ب.ظ

 

وقتی تنها به غصه هایم می نگرم، وقتی در این هیاهو نگران اینده ام هستم ودائما حرص میخورم، وقتی به خاطر سرعت زیادم با سر به زمین میخورم وناله می کنم،وقتی همه باهم هستند ومن درگوشه ای خلوت کرده ام ،وقتی سونامی مشکلات قصر رویاهایم را به هم میریزد، وقتی باعطش زیاد برای نیل به چیزی میدوم اما به ان نمیرسم، وقتی شاهرا ه ارزوهایم را برای دیگران ترسیم میکنم وانها با بی تفاوتی فقط لبخند میزنند،وقتی به گذشته ی نه چندان دورم می نگرم می فهمم حضورت را درتک تک این وقتی ها....

 میفهم بودنت را و ان وقت است که می فهمم چقدر از این وقتی های نااااااب راهدر داده ام....

چقدر حضورگرمت را نادیده گرفته ام وبه بی راهه زده ام....

حالا دیگران نگرانی وزمین خوردن وخلوت وسونامی دیگرهیچند...

میدانم که هستی...... ای تمام هستی ام........

امیدیعنی میدانم که هستی......

 

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۹۵/۰۵/۰۱
  • ۲۱۹ نمایش
  • مهرنویس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">