مهرنویس

.....ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد.....

مهرنویس

.....ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد.....

مهرنویس

یاحق

خوش امدی،زکجا می رسی بیا بنشین
بیا که می دهمت بر دو دیده جا ،بنشین

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زمان» ثبت شده است

ساز می شویم

۲۰
خرداد

 

زمان که می گذردمی فهمی خیلی جاها الکی خودت را اذیت کرده ای... 

الکی به آب و آتش زده ای

خیلی چیزها آنقدرها که فکرش را می کردی هم مهم نبوده اند

تعاملت با بعضی ادم ها بد جور غلط بوده... 

زمان که می گذرد چیزهایی می فهمی که با خودت می گویی ای کاش همان موقع این ها را می دانستم...

اما...

زمان گذشته است

و تو در زمان دیگری هستی

با دغدغه های نو، ارتباطات جدید، و درگیری های بیخودی که احتمالا در آینده متوجه می شوی نباید بهشان بها می دادی!

 

گذر زمان استرس زا و نگران کننده و در عین حال الهام بخش و نوید بخش است.

 

اینکه می فهمی مشکل دیروز فقط از نگاه تو مشکل بوده و شاید اگر از زاویه ای دیگر بررسی می کردی خیلی هم مشکل نبوده، اینکه می بینی بلاخره حل می شوند به هر طریقی مشکل ها... و در نهایت زندگی عرصه ی همین بالا و پایین ها و مشکلات است و آدمی هیچ گاه بی درد و رنج نخواهد بود.... 

که اگر روزی انسانی خود را بی رنج پیدا کند باید بداند جهالت به خرج می دهد، کور شده و نمی بیند، غرق شده در باتلاق خوشی های الکی....

 

گذر زمان اما خیلی چیزها را از بین نمی برد و حل نمی کند... 

دل های رنجور، دردهای و مشکلات روان تنی، نگاه های افسرده و نا امید. 

 

باید درس بگیرم از گذشته، از اتفاقاتی که عبور کردم، از تعاملاتی که داشتم... 

باید بفهمم تحت هیچ شرایطی به خودم زیادی سخت نگیرم

برای من به خود سخت نگرفتن یعنی گریه نکردن، خودخوری نکردن، نشخوار نکردن ذهنیات منفی، کینه به دل نگرفتن

 

باید بگذرم و بگذارم

 

زمان می گذرد، عمر هم، پس چه خوب است که آگاهانه رنج هایم را انتخاب کنم، بپذیرم و در نهایت عبور کنم ازشان. 

 

مارا زمانه گر شکند ساز می شویم... 

 

❤️خدایا، از تو وسعت و قوت دل می خواهم❤️

 

 

  • مهرنویس



چقدر سریع می گذرد و من هنوز چقدر خوش باورم...

انتظار دارم با گذشت زمان چیزی یاد بگیرم، اوضاع بهتر شود،شرایطش پیش آید،مشتاق تر شوم، بهتر شوم حتی...

اما دریغ از یک حرکت سازنده:(

میدانی حتی اگر شرایطش هم فراهم باشد، وقتی تو نخواهی نمی شود!!!

دلم برای مشغله ی آن روزها با تمام دردسرها و پرکاری هایش تنگ شده...

فعالیت، هدف می خواهد...

نکند هدف گم کرده باشم..

گاهی یک تلنگر، فقط یک تلنگر لازم است تا آدم از جایش بلند شود، خاک ایام را از روی خودش کنار بزند و شروع کند....

تا باد از این تلنگرها...

باید شروع کنم!!!








پ.ن:

 ایّها النّاس زمان میگذرد...


  • مهرنویس