مهرنویس

.....ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد.....

مهرنویس

.....ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد.....

مهرنویس

یاحق

خوش امدی،زکجا می رسی بیا بنشین
بیا که می دهمت بر دو دیده جا ،بنشین

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «توخوبی» ثبت شده است

تو خوبی!

۲۳
آبان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بلاخره بعد از 4 سال قرار شد وارد کلاسی بشم که مال خودمه:)

بعد از 2 سال کارورزی رفتن حسرت یک کلاسی که من تنها معلمش هستم به دلم بود!

اینقدر که تو کارورزی از دست معلمای مختلف حرص خوردم و هعی اگه من به جاش بودم این کارو می کردم و فلان کارو نمیکردم بلغور می کردم عقده ای شده بودم که یه اتاق با چند عدددانش آموز رو بسپرن به من:)

 و حقا و انصافا هم از هیچ واحدی به اندازه کارورزی چیزی یادنگرفتم!اینقدر که این مدرسه رفتن ها و سر کلاس دیگران بودن ها و مشاهده دقیق و تحلیل رفتارها بر اساس تئوری ها به دردبخور بودند الحمدلله...

از مهم ترین یافته هامم این بود که تو هرجور با دانش آموزت برخورد کنی و هر انتظاری ازش داشته باشی دقیقا همون میشه!

مثلا اگه بفهمه تو اونو به عنوان یک دانش آموز زرنگ و منظم که همیشه تکالیفشو انجام میده میشناسی، روش نمیشه برخلاف ذهنیت تو عمل کنه مگر اینکه مشکل خیلی جدی داشته باشه... طبق این اصل بعدها کم کم ممکنه خودشم باورش بشه که همچین آدمی هست و تو کل زندگیش این به اصطلاح "خودپنداره" اثرگذاره...

برعکسشم همینه... خدانکنه دانش آموزی بفهمه معلم اصلا روش حساب نکرده و فلان.... دقیقا میشه همون!

دقت که کردم دیدم تو تعامل با بقیه آدما هم این قاعده تا حدودی صدق می کنه!

مثلا ما تو اولین برخوردمون با افراد معمولا تلاش می کنیم سر قرار زود برسیم،مرتب تر از همیشه باشیم،سنجیده تراز همیشه حرف بزنیم و...

چون طرف هنوز مارو نمیشناسه و اولین دیدار خیلییی اثرگذاره و تو اون اولین دیداره که باورهاش در مورد ما شکل می گیره و ما دوست داریم طرف فکر کنه ما خیلی خوبیم! و با آدمایی که تعارف داریم خیلی بهتر از ادمایی رفتار می کنیم که میشناسن کامل مارو:)

چون میدونیم اونایی که مارو میشناسن به بعضی اخلاقیات منفیمون عادت دارن و این جور رفتارهای ما براشون غیرمنتظره نیست!

پس اگر بفهمی طرف فکر می کنه تو خیلی مهربونی، قطعا با اون مهربون تر از بقیه میشی!

اگرم اینقدر بهت بگن مهربونی باورت میشه مهربونی و مهربون میشی!

یعنی فکرت در مورد خودت تغییر می کنه! خودپنداره(باوری که در مورد خودت داری!)

پس میشه مدل اطرافیانمون رو با ارائه تلقینات مثبت عوض کنیم!اینکه بفهمه ما اونو به عنوان یک انسان شخیص و خوب می شناسیم، تا بعد از یه مدت خودشم باورش بشه خوبه....

مثلا دیدید بعضیا چطور دوز لجبازیشونو میبرن بالا و حرص آدمو درمیارن؟یه جورایی میخوان بگن که تو که فکر می کنی من لجباز و یه دنده ام بذار واقعا هم اینطوری باشم پس! یعنی دیگه چیزی واسه از دست دادن نداره! بنابراین به آدما اجازه بدیم خوب باشن و نقاط ضعف و منفیشونو هی مثل پتک نکوبیم وسط فرق سرشون! یکم تعارف داشتن حتی با نزدیک ترین شخص زندگیمون لازمه به نظرم! 

دوست داشتم یه جور محکم تر این قضیه رو ثابت کنم ولی نمیتونم! ولی باور کنید همین شکلیه... آدم های معمولی اغلب مطابق انتظار و ذهنیت اطرافیانشون رفتار می کنند!

پس ما هم در خوب بودن، عصبی بودن،به وقت بودن،خنگ بودن، دست و پاچلفتی بودن،هنرمند بودن و .... اطرافیانمون تا حدود زیادی دخیل هستیم!

تو این دوماه مدرسه رفتن و سرو کله شکوندن با گل پسرای کلاس پنجم، فهمیدم این قاعده روی دانش آموزای پسر تاثیر مضاعف داره!

حمید یکی از همون موردا بود... یک مورد زودبازده و امیدوارکننده!

 

پ.ن

قاعده ی جالبیه! امتحانش کنید!

البته اصلاح رفتار زمان بره! کلا به قول اون دوستمون کارای تربیتی دیربازده ان،صبر باید و همت بسیار و حوصله....

اما حمید انگار خیلی زود جواب داد!یک مورد استثنایی بود شاید:)

 

  • مهرنویس