مهرنویس

.....ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد.....

مهرنویس

.....ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد.....

مهرنویس

یاحق

خوش امدی،زکجا می رسی بیا بنشین
بیا که می دهمت بر دو دیده جا ،بنشین

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اتفاق ناخوشایند» ثبت شده است

آدم باید همیشه حواسش به خودش باشد.
آن قدر درگیر یک نفر نشود که خودش را فراموش کند.
خود واقعی آدم که فراموش بشود چیز بدی است!
بعد که درگیری و تلاطم تمام شد و دلت هوس خودت را کرد می بینی که نیستی...
یا شاید هم هستی اما خودت نیستی
اینجاست که می گوید: گاهی دلم برای خودم تنگ می شود!
خودخواهی چیز خوبیست گاهی
این که یک نفر را آن قدر بزرگ نکنی که خودت را فراموش کنی...
شاید بشود گفت هرکه خود را فراموش کند خدا را....
باید مواظب خودت باشی...
اصلا آدم باید همیشه حواسش به خودش باشد....
  • مهرنویس


گاهی برخی اتفاق های بی اهمیت، زندگی انسان را شدیدا تحت تاثیر قرار می دهد...
آرامشش را می گیرد و نشاط را خفه می کند در او.
در برابر این اتفاقات فقط باید اظهار بی اطلاعی کرد...باید محلشان نگذاشت...باید رد شد و پوزخند زد....
انگار اتفاقی نیفتاده اصلا...
انگار نمی بینیم...
شاید هم انگار یک طور دیگر می بینیم!


  • مهرنویس